دکتر حافظ باجُغلی
روانپزشک و عضو کمیته بهداشت و سلامت جنسی انجمن روانپزشکان ایران
یکی از ترسهای مشترک در بسیاری از ما، ترس از اتفاق تازه یا نئوفوبیاست. یکی از انواع آن نئوفوبیای غذایی یا ترس از امتحان کردن غذاهای جدید و ناشناخته است. ما در مورد هر مساله تازهای برخورد دوگانه و متناقض نشان میدهیم. از طرفی میل نزدیک شدن به آن را داریم، از طرف دیگر از آن میترسیم و دور میشویم. همه انسانها در این چالش «نزدیکی-اجتناب» در برخورد با مسائل تازه یکسان نیستند. بعضی بیشتر «دوری گزین» و برخی بیشتر «نزدیک شونده» هستند. کسانی که نئوفوبیای غذایی دارند، غذاهای جدید و ناشناخته را امتحان نمیکنند، به غذای کشورهای دیگر بیعلاقه هستند و در همه مهمانیها معمولا غذای یکسانی را انتخاب میکنند. علت شکلگیری تمام ترسها محافظت از خود در برابر تهدیدهای محیطی بوده است. از این منظر ترس اگر در حد طبیعی باشد، به بقای بیشتر و تطابق بهتر ما با طبیعت کمک میکند. مثلا بیشتر حیوانها و انسانها «نئوفوبیای غذایی» دارند و این ترس، آنها را در طول تاریخ از خطر مصرف غذاهای سمی در امان نگه داشته است. از منظر روانشناسیِ تکاملی، اتفاق عجیبی که در ذهن انسان میافتد این است که گاهی علت یک ترس که مربوط به شرایط محیطی گذشته بوده، از بین رفته اما ذهن ما همچنان از آن پدیده بیدلیل میترسد.
در نظر بگیرید در دنیای مدرن امروزی که دسترسی به غذاهای ملل مختلف خیلی آسان شده، ترس از سمی یا مضر بودن غذای یک کشور دیگر کاملا بیمورد است اما همانطور که گفته شد گاهی ذهن ما بدون اینکه ترسش از غذای جدید منطقی باشد و بدون دلیل خاصی، از آن اجتناب میکند که البته ریشه تاریخی این ترس حفاظت در برابر تهدیدهای محیطی مانند غذاهای سمی است. این ترسها در افرادی که جزو طیف اختلالهای اوتیسم هستند، بیشتر است. در اوتیسم یا «اختلال درخودماندگی» نسبت به هر تغییر یا چیز تازهای مقاومت دیده میشود. حالا اگر از این منظر به مساله عشق نگاه کنیم، متوجه میشویم که یکی از علتهای ترس از عشق «نئوفوبیا» است. در عشق همه چیز تازه و ناآشنا میشود. زندگی گذشته مجردی که طی سالیان به آن خوگرفته بودیم، یکباره عوض میشود و وارد دنیای ناشناخته زندگی با فرد دیگر میشویم. عشق و زندگی نمادهای حرکت هستند و ما به اندازهای که بتوانیم به ترسهایمان غلبه کنیم، میتوانیم بهتر در مسیر زندگی پیش برویم و عشق بورزیم. ترس از تغییر، بدبختیهای زیادی دارد که یکی از آنها ترس از عشق است. رفتارهای کاوشگرانه و جستجوگرانه و میل به کشف ناشناختههای درون معشوق، لازمه عشقند. به گفته فروغ: «سخن از پچپچ ترسانی در ظلمت نیست/ سخن از روز است و پنجرههای باز/ و هوای تازه... و تولد و تکامل و غرور...» همیشه برای رسیدن به تغییرات بزرگ از کارهای کوچک باید شروع کرد. در جایی میخواندم اگر تصمیم دارید تغییر بزرگی در شیوه زندگیتان بدهید، از مرتب کردن هر روزه تختخوابتان شروع کنید. بر این اساس بهترین توصیه به آنهایی که از عشق میترسند، تشویق برای رفتارهای کاوشگرانه، ثبتنام در کلاسهای جدید، شرکت در فعالیتهای ورزشی جدید و البته امتحان غذاهای جدید است. هر رفتاری که شما را از یکنواختی زندگی بیرون آورد، کمککننده است. فقط کافی است از «تغییر» نترسید و به پیشواز آن بروید.